۲۶ بهمن ۱۴۰۱

زن و اشا

 شاید بتوان به جرأت گفت که ایران زمین مهد اندیشه و فلسفه و نقطه ی شروع آن می باشد. از دیرباز این آب و خاک آئین های گوناگونی به خود دیده است. هر آئین در پس آئین دیگر آمد. آئین های ایرانی برای تکمیل یکدیگر نیامدند بلکه رنگ و بویی تازه تر به آئین های پیشین دادند یا گاه آن را به زوال کشانیدند. گاه این اندیشه ها باعث پیشروی ایرانیان گشت و گاه بر ضد خود ایرانیان از آن بهره برده شد. اما هیچ کدام از این اندیشه ها همچون فرهنگ و تمدن ایرانی نابود نگشت و گاه تأثیراتی بی چون و چرا بر بازماندگان گذاشت. این اندیشه پویای ایرانی بود که او را در تاریخ زبانزد می کرد. ولی ریشه این اندیشه ها در کجاست؟

اَشا از دیدگاه زرتشت
یکی از دشوارترین واژه های گات ها، کلمه ی "اشا" یا "اشه" می باشد که بیشتر به معنای "راستی" و "پاکی" انگاشته اند. با نگرش به نشانه هایی چند می توان اشا را (همراه پسوند:گ/ق) برابر با "عشق" دانست. عشق در گات ها همانست که در عرفان پارسی نیز به چشم می خورد و معنا و دریافتی بس گیرا دارد؛ فراگیرتر از مهر و دوستی میان دو انسان. این عشق در سراسر آسمان و در دل همه ذره ها، جوشان است. در جهانبینی زرتشت، عشق و خرد، نه تنها رویاروی هم نیستند، که همیار و همبسته اند.
* اوست ]اهورا مزدا[ نخستین اندیشمند که روشنانش خرمی بخش است و با خرد خویش، عشق را آفرید. ] یسنا 31 بند 7[
* عشق، سراسر، شیوه ی خرد و اندیشه ی پاکیست که روان گیتی (جانِ جهان) را خشنود می کند. ]یسنا 28 بند 1[
اینکه چرا واژه "اشا" چندان با معنای راستی و درستی همخوانی ندارد، از آن روست که در گات ها ]یسنا 44 بند 3[ کلمه "ارش" به معنی "راستی" به کار رفته و نشان می دهد که جدا از واژه "اشهیا" یا "اشا" در همان بند است. سرآغاز این بند چنین است:
(1) تت (2) توا (3) پرسا (4) ارش (5) موئی (6) وئوچا (7) اهورا (8) کسنا (9) زانتا (10)پتا (11) اشهیا (12) پئواورویم.
ترجمه استاد امید عطایی فرد: (1) این را (2) از تو (3) می پرسم (7) ای اهورا (4) به راستی (5) به من (6) بگوی (8) کیست (9) داننده و (10) پاینده ی (11) عشقِ (12) پربار (سرشار)؟
از سوی دیگر، در ادب ودایی: "ایشوَر" را می بینیم که از او بسان "خدای عشق" یاد گردیده و گاهی ویژه نام ایزد "شیوا" به شمار رفته است ]خداوندگار عشق به این گونه ها نیز خوانده می شود: ایشر، ایشوارا، ایشون[.
"اشا" یا عشق روشن و آتشین، زاینده ی نام ها و معناهایی این چنین نیز بوده است: اشو، اوشس (ایزد سپیده دم در ودا)، اوش (روشنان بامداد)، عشاء، اشعه، ایشوع (عیسا) و ... . رند شیراز، حدیث مهر (عشق) را از دفتر پیر مغان، بدان سان باز می خواند که "غیر" نداند:
*در هر دو جهان مادی و مینوی، پاداش عشق: رفاه و خوشبختیست. ]یسنا 28 بند 2]

عرضه کردم دو جهان بر دل کار افتاده / بجز از عشق تو، باقی همه فانی دانست
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر / یادگاری که در این گنبد دوار بماند

رابطه آزادی و اشا
آزادی ارزشمند ترین داده ی اهورایی است، که در والاترین جلوه خود به صورت اندیشیدن و آزادی گزینش دین، زیر بنای گات هاست؛ که نشان دهنده ی عشق اهورا مزدا نسبت به انسان می باشد. اهورا مزدا آدمی را در اندیشیدن، رایزنی با خرد و قبول یا رد دین، آزاد گذاشته است. و در عین حال از روی دادگری، هشدار داده است، آنان که به بدی گرایند، طبق عشقی که میان انسان و اهورا مزدا می باشد، دچار اندوه و افسوس خواهند شد. و آنان که دنبال خوبرویی بروند به خوشبختی و شادی می رسند (گاتها، یسنا 30 4).
ریشه های این آزادی، در اصول اخلاقی گات ها و در رابطه بین خالق و مخلوق است. خرد رشته ای است که اصول گات ها را به هم پیوند می دهد. آدمی در تصویر اخلاقی اهورا مزدا خلق شده است. معنای آن اینست که اهورا مزدا و آدمی، در فروزه هایی مشترکند؛ یکی از آنها آزادی و اختیار است.
اهورا مزدا خرد است و به همه آدمیان خرد ارزانی کرده است، تا در کارها با آن رایزنی کنند. تقلید و پیروی کورکورانه، در سنت زرتشت نیست. گات ها، همه جا سفارش می کند که از خرد، در امور چاره جویی شود. از جهت رابطه آفریننده و آفریده، انسان همکار خداوند است و این همکاری از این روست که خداوند پرتوی از قدرت اخلاقی خود را در آدمیان به ودیعه گذاشته است و آدمی را در تصویر اخلاقی خود خلق کرده است. البته انسان می تواند از همکاری خداوند سرپیچی کند. در اسلام، انسان عبدالله است. در مسیحیت انسان فرزند خداست. در آئین زرتشت انسان همکار خداست و به همین جهت، بین خداوند و انسان به جای حق مالکیت و یا حق ابوت، حق مشارکت وجود دارد. این آزادی به انسان اجازه می دهد که اگر بخواهد، خود را از راستی بیگانه کند و بدبختی ببیند. عشق انسان به خداوند چشمان او را نسبت به پلیدی ها باز کرده و او را به سمت و سوی راستی می کشاند. در واقع این عشق و خرد و آزادی عمل انسان را به اَبَر انسانی تبدیل می کند که خواهان برقراری راستی و درستی در بین تمام جهانیان است. پس این آزادی زمانی که با نیروی عشق در آمیزد انسان را به جایگاهی بلند در طبیعت می رساند.

زن در اوستا
در اوستا همه جا نام زن و مرد در یک ردیف ذکر شده و در کارهای دینی که زنان باید انجام دهند و دعاهایی که باید بخوانند، زن با مرد برابر شمرده شده است و حتی در صورتی که موبد حاضر نبود، ممکن بود زن به مقام قضا برسد و نیز در تاریخ می بینیم که زنانی مانند همای و پوراندخت و آزرمیدخت به مقام پادشاهی رسیده اند.
آنچه در اوستا راجع به زن و مرد می باشد، متضمن برابری حقوق است. زنان و مردان پارسا من باب تقدیس با هم ذکر شده اند و چون زن موجب احترام و بلندی مقام خانه است، (وندیداد سوم) اندیشه نیک و گفتار و کردار خوب و فرمانبرداری از شوهر، برای زن از صفات پسندیده و برجسته شمرده شده است. (ویسپرد سوم)
دکتر وست (Dr. West) می گوید:
«اگر چه زن ایرانی محکوم و مجبور است که خیلی مطیع نسبت به شوهر خود باشد، ولی دارای آن سعادت هم هست که محترم و ممدوح تر از هر قسم زنان سایر مذاهب مشرق باشد.»
در فروردین یشت آمده است: «اینک فروهر همه مردان و زنان پاک را می ستائیم. آنان که روان هایشان در خور ستایش و فروهر هایشان شایسته استغاثه است. اینک فروهر همه مردان و زنان پاکدین را می ستائیم.»
و باز در باره آرزوی شوهر خوش رفتار در رام یشت آمده است: «از او در خواستند این کامیابی را به ماده تو ای اندر و ای زبردست که ما خانخدای (شوهر) زیبا بالا و جوانی بگیریم که با ما در مدتی که ما (زن و شوهر) در حیات هستیم، خوب سلوک کند و اعقاب دانا، هوشیار و خوشگو از ما به وجود آورد.»
سن بلوغ برای مرد و زن یکسان بوده است و گروهی از فرشتگان همانند آناهیتا (ناهید) زن هستند. در میان امشاسپندان، امرتات (امرداد) و هـَ اُروَتات (خرداد) و سپنتا آرمئیتی (سپندارمذ) مؤنث هستند؛ همنیطور، خشتراوئیریا (شهریور) و وهومنه (بهمن) و اشاوهیشتا (اردی بهشت) که مذکر می باشند (برابری در امشاسپندان). به ویژه سپندارمذ نماینده ی زمین (مادر زمین) است و این سپندارمذ (به چم فروتنی مقدس) یکی از صفات اهورا مزداست و در جهان مادی پرستاری زمین با اوست و به همین جهت دختر اهورامزدا خوانده می شود.

زن و آزادی از دیدگاه زرتشت
زرتشت دختری داشته به نام پئوروچیستا (Pourochista). این نام مرکب است از دو جزء: جزء اول آن "پور" و همان "پُر" فارسی است و جزء دوم "چیستا" به چم دانش و علم ؛ مجموعاً یعنی "پُردان". زرتشت او را به جاماسب داد. چندین قطعه از یسنای 53 راجع به عروسی این دختر است. چنین مستفاد می شود که در مجلس عروسی وی، چندین عروس و داماد دیگر نیز حضور داشته اند و کی گشتاسب هم در این بزم شرکت داشت. در یسنای مذبور، زرتشت چنین می گوید:
«اینک ای پئوروچیستا، سپیتامَ از دودمان هَئِچَت-اَسپَ، ای جوانترین دختر زرتشت، این است شوهری پارسا و کارآزموده که از روی نیک منشی برای تو برگزیده ام، آن چنان خواهانم که با اندیشه ای ژرف و از روی خرد، خود اراده ات را بازگویی.
و به راستی چه نیک است این آیین مزدایی و این دین بهی، که شما را نزد همگان برابر و گرامی می سازد، از مزدا اهورا خواهانم که شادمانی و بهزیستی را همراهتان سازد.
اینک ای دختران شوی کننده و ای جوانانی که پیوند زناشویی می بندید، سخنان مرا خوب به یاد بسپارید. با آموزه های دین، راه نیک منشی را بگزینید. از روی مهر و فرزانگی هر یک از شما بایستی بر آن باشد تا در مهرورزی و دوستی و پاکی و پارسایی بر آن دیگری پیشی جوید، چه این بهترین شیوه ی کامیاری در زندگی خواهد بود.»
از این جمله ی "جوانترین دختر زرتشت" بر می آید که زرتشت را دختران دیگر هم بوده است. و از همین روست که دیگر بخش های اوستا از جمله فروردین یشت، بند 139 و کتب پهلوی سه دختر به زرتشت نسبت داده اند.
از دیگر مسائلی که می توان از این بند ها دریافت؛ آزادی پئوروچیستا در انتخاب همسر می باشد. این خود نشان از آزاد بودن زن در تعیین سرنوشت خود می باشد. زرتشت نه تنها از او نمی خواهد که به ازدواجی اجباری تن در دهد بلکه خواستار آن است تا دخترش با خرد مقدس خویش همسر آینده خود را انتخاب کند. و این خود نشان از حق و حقوق زنان در 8500 سال پیش در ایران می باشد. در زمانه ای که زن تنها وسیله ای برای هم بستر شدن بود و کارهای سخت خانه به او محول می شد. حتی در همان یونانی که در بوق و کرنا کرده اند که مهد تمدن است و اساس دموکراسی از آنجا بوده است. تنها به اعیان نشینان آتن اجازه داده می شد تا در انتخابات شرکت کنند. یعنی مردم عادی هم نمی توانستند در انتخابات شرکت کنند چه برسد به زنان. اما در ایران باستان برای زن ارزشی والا قائل بودند. به گونه ای که زن را "نموپیتی" یعنی "نورخانه" می نامیدند. و این خود گویای ارزش و تمدن والای ایرانیان دارد.
سِر جان مَلکُم (Sir John Malcom) می گوید:
«طریقه ی زرتشتی مقام زنان را با مقام مردان در درجات عالی بدون تباین برابر قرار داده است و ترقیات ایرانیان باستان یک علت بزرگش، همین بوده؛ همان احتراماتی که نسبت به زنان منظور می شده است بی گمان باعث آن همه ترقیات ایرانیان قدیم در علم و فرهنگ شده است.»

درود بر روان پاک اندیشمند و خردمند بزرگ ایران، زرتشت سپیتمان.

یاری نامه:
عطایی فرد، امید پیامبر آریایی (ریشه های ایرانی در کیش های جهانی) انتشارات عطایی.
معین، دکتر محمد مزدیسنا و ادب پارسی (جلد اول) انتشارات دانشگاه تهران.
مهر، دکتر فرهنگ دیدی نو از دینی کهن (فلسفه زرتشت) انتشارات جامی.
پور داوود، ابراهیم اوستا انتشارات دنیای کتاب.
رضی، هاشم اوستا (کهن ترین گنجینه مکتوب ایران) انتشارات بهجت.
شاهرخ، ارباب کیخسرو زرتشت، پیامبری که باید از نو شناخت (فروغ مزدیسنی) انتشارات جامی.

علوی، هدایت الله زن در ایران باستان انتشارات هیرمند.